معنی مسعود نوابی

حل جدول

مسعود نوابی

کارگردان فیلم قلقلک


فیلم مسعود نوابی

قلقلک


فیلمی از مسعود نوابی

قلقلک

قلقلک، متل قو

متل قو


از فیلم های مسعود نوابی

کلاهی برای باران

لغت نامه دهخدا

نوابی

نوابی. [ن َوْ وا] (ص نسبی) منسوب به نواب است. رجوع به نَوّاب شود.

نوابی. [ن ُوْ وا] (ص نسبی) منسوب به نواب است. رجوع به نُوّاب شود. || (اِ) نوعی از جامه. (ناظم الاطباء).


مسعود

مسعود. [م َ](اِخ) ابن محمدبن ملکشاه سلجوقی. رجوع به مسعود سلجوقی شود.

مسعود. [م َ](اِخ) ابن کیقباد ثالث. ازسلجوقیان روم. رجوع به غیاث الدین(مسعود...) شود.

مسعود. [م َ](اِخ) ابن محمودبن سبکتکین غزنوی. رجوع به مسعود غزنوی(ابن محمود) شود:
شاهنشه زمانه ملک زاده بوسعید
مسعود باسعادت و سلطان راستین.
فرخی.

مسعود. [م َ](اِخ) ابن ابراهیم غزنوی. رجوع به مسعود غزنوی شود.

مسعود. [م َ](اِخ) ابن قلج ارسلان. رجوع به مسعود سلجوقی شود.

مسعود. [م َ](اِخ) ابن کیکاوس بن کیخسرو. از سلاجقه ٔ روم. رجوع به غیاث الدین(مسعود...) شود.

مسعود. [م َ](اِخ)ابن اوس بن اصرم. رجوع به ابومحمد(مسعود...) شود.

معادل ابجد

مسعود نوابی

249

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری